بادامچیان: نه بازرگان می خواست کشور به سمت بدبختی برود نه خاتمی و هاشمی/ مردم می ترسند کشور پادگان شود

606d1d4f6752d_606d1d4f67531 دبیرکل حزب موتلفه اسلامی می گوید: ملت به نیروهای مسلح اعم از سپاه و ارتش احترام کامل دارند ولی برای ریاست قوه مجریه تاکنون به نظامی رای نداده اند چراکه می ترسند کشور دچار مشکلات امنیتی یا پادگانی شود.

اسدالله بادامچیان بر این باور است که دیگر اصلاح‌طلب و اصولگرا جواب نمی‌دهد بلکه باید خط مشی تعاملگر حزب موتلفه در دنیای سیاست دنبال شود. او در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ گفت که اعتقادی به دوقطبی کردن انتخابات برای افزایش مشارکت مردم ندارد و معتقد است از بین رفتن چندقطبی‌ها و دوقطبی‌ها نقطه عطف انتخابات ۱۴۰۰ در گام دوم انقلاب است.

این چهره سیاسی که در زمره مخالفان کاندیداتوری نظامیان قرار دارد معتقد است مردم به کاندیداهای نظامی رأی نمی دهند چون می ترسند فضای کشور پادگانی شود.

صحبت از شورای نگهبان که می شود او تمام قد از عملکرد شورای نگهبان دفاع می کند و خطاب به اصلاح طلبان هم می گوید«باید قدردان شورای نگهبان باشید.»

مشروح مصاحبه با اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب موتلفه و سیاستمدار اصولگرا که در حاشیه نشست خبری او انجام شد، را می‌خوانید؛

********

*آقای بادامچیان! در انتخابات ۱۴۰۰ ، ممکن است که دو قطبی شکل بگیرد، دو قطبی نه از لحاظ اصولگرا و اصلاح طلب بلکه دو قطبی بین انقلابی و غیر انقلابی یا نظامی یا غیر نظامی یا برجام و غیربرجام و …

یکی از مسائلی که در گام دوم انقلاب مطرح می شود از بین رفتن چند قطبی ها و دو قطبی های سیاسی است. الان جهان دو قطبی نیست، زمانی در جهان اول و دوم، دو قطب قدرت امریکا و شوروی بودند اما دیگر از آن خبرها نیست و جهان فارغ از این قطب بازی ها است. بعد از گام اول که پر از جریان ها و جناح ها و قطب سازی ها و قطب پردازی ها بوده، الان جامعه و نظام به جایی رسیده است که این دو قطبی ها دیگر جواب نمی دهد.

بنده در جلسه سال گذشته خانه احزاب و در مراسمی با موضوع انتخابات ۱۴۰۰ در وزارت کشور حضور داشتم صراحتا به آنها گفتم که در اینجا دیگر اصلاح طلب و اصولگرا جواب نمی دهد بلکه یک ملت هستیم با یک کشور و یک نظام تثبیت شده و قرار است تا همه با هم کار کنیم، مشکلات مردم را رفع کنیم، کشورمان را به تکامل و اوج قدرتش برسانیم و ظرفیت زیادی داریم تا از همه نیروهایمان استفاده کنیم، بجای آن چیزی که در طی این سالها انجام شد (مثل اینکه یک اتوبوس بیاید و یک اتوبوس برود).

این نوع مسائل نه برای اصلاح طلبان جواب داد و نه برای بعضی از دوستان داغ و تندرو اصولگرا. به نظر ما همان مشی تعامل گر مؤتلفه اسلامی که بر مبنای خط ولایت و امامت است، از این پس بیشتر حاکم است. اما اینکه در انتخابات ۱۴۰۰ آیا فقط یک نامزد خواهیم داشت؛ خیر این گونه نیست یقینا فقط یک نامزد نخواهیم داشت و حتما مجموعه هایی که در مجموعه خودشان هستند ممکن است بعضی از آنها به یک نامزد برسند و در بعضی از آنها حتی ممکن است بعضی از نامزدهای دیگر احساس تکلیف کنند که این احساس تکلیف به تعبیری برای خودش عالمی دارد که آنها هم خودشان را به جامعه عرضه و معرفی کنند در جریان های سیاسی گوناگون وضعیت بدین گونه است منتهی ما باید جلو برویم و ببینیم فضا چطور می شود و مردم چطور پیش می روند.

*این احساس تکلیفی که گفتید در جریان اصولگرایی بیشتر دیده می شود و ….

خیر، در جریان های غیر اصولگرا هم همین است. آنها هم چند نفر را دارند و از این بحث ها در میان آنها نیز مطرح است بدین معنا که هر کدامشان معتقدند خودشان باید بیایند، لکن در هر کشوری اقلیت ها نسبت به اکثریت ها بیشتر با هم متحد هستند. حتی در بخش اقلیت های مذهبی و قومی هم این گونه است. اصلاح طلبان تقریبا با این جریانات سال های اخیر مثل دولت اصلاحات و اصلاحات اعتدالی که یک نوع کم رنگ شده دولت اصلاحات بود به ویژه در دوره های بعد که آقای معین و آقای عارف که مطرح نبودند و رای نیاوردند، به این فکر افتادند که یک عنوان جدید بگذارند بعضی ها گفتند اصلاح طلب اصولگرا و بعضی ها گفتند اصولگرای اصلاح طلب اما دیدند هیچ کدام جواب نداد و بعد به اصلاح طلب اعتدالی رسیدند که این عبارت در حقیقت نفی بقیه اصلاح طلبان بود چون وقتی می گویند اعتدالی یعنی یک بخش افراطی است از این رو اصلاح طلبان هیچ وقت حاضر نیستند قبول کنند که افراطی هستند در حالی که بسیار افراطی تر از برخی اصولگرایان تندرو هستند منتهی اینها هم یک گروه و یک طیف هستند.

زمانی که می گویند اصلاح طلب اعتدالی یعنی بقیه افراطی و تندرو هستند و کمی جسارت و تندی به بقیه است شاید به شوخی بتوان گفت که این به نوعی سخن ناسزا به بقیه است که دیگر جواب نمی دهد. الان از ۲۴ میلیونی که آمدند و رأی دادند تصور نمی کنم که حتی آقای دکتر روحانی هم پشیمان نشده باشند! خصوصا با این وضعیتی که الان حاکم است بنابراین در نهایت ممکن است آنها روی یک نفر وحدت کنند ایرادی هم ندارد.

بادامچیان: نه بازرگان می خواست کشور به سمت بدبختی برود نه خاتمی

جامعه اگر می خواهد که یک جامعه آزاد سیاسی باشد نباید نگاه محدود نگر داشته باشد باید دعوت به وحدت و اتحاد کنیم و رای گسترده به نامزد اصلح را مطرح کنیم . حال اینکه بگوییم هیچ کس نیاید چندان مورد پسند نظام نیست.

*اگر نظام احساس خطر کند که ممکن است مشارکت پایین باشد مثل انتخابات مجلس، فکر نمی کنید ساختار سیاسی و کلیت نظام موافق قطبی سازی این انتخابات شود؟ یعنی از ناچاری به سمتی بروند که مردم در دوقطبی، تحریک به حضور در پای صندوق های رأی شوند….

مگر علت شرکت گسترده ملت ما جنگ و دعوای جناحی و سیاسی است؟! چنین چیزی نیست.

*اما در فضای سیاسی می بینیم که بعضی از طیف های سیاسی علاقه به این نگاه دارند که مردم را با این روش پای صندوق بیاورند.

بعضی از صنف های سیاسی ما هم علاقه به آن گستردگی دارند که همه مردم باشند. در یک جامعه آزاد که دارای نظام مردم سالاری اسلامی و ولایی است، مهم است که همه حضور داشته باشند. اما آیا در انتخابات، دلیل شرکت گسترده وجود دو جناحی و این ها است؟ خیر. گاهی در مشارکت عامل تهییج کننده یا عامل تخفیف دهنده است اما عامل اصلی شرکت مردم نیست.

اگر در انتخابات آینده مردم با این مشکلاتی که در سطح کشور وجود دارد و با اقتداری که نظام در سطح کلان دارد احساس کنند که نامزد ریاست جمهوریشان چه مستقل، چه حزبی، چه باندی و چه گروهی، کسی است که می آید و کشور را به سمت رو به جلو حرکت می دهد توده مردم برای اینکه او بتواند با اقتدار این کار را انجام دهد در یک مشارکت گسترده به صورت جدی به او رأی می دهند.

مگر در شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی، کسی مردم را دعوت کرد؟ آنها خودشان آمدند . در آن زمان احساس کردند باید نسبت به شخصی که این همه خدمت کرده عرض ادب کنند و در مقابل دستور ترامپ به او بگویند که حاج قاسم سلیمانی در قلب همه جا دارد و او نمی تواند با یک شلیک گلوله و موشک، قلب ها را از بین ببرد. پس شرکت گسترده مردم برای دوقطبی نیست این نشانی غلط دادن است. ما همواره شاهد حضور هر تیپ کاندیدایی بودیم، بعضی از دوستان اصلاح طلب می گویند که شورای نگهبان همه ما را رها کند و بگذارد بیاییم.

این در حالی است که آنها بارها به مجلس آمدند و توسط شورای نگهبان تایید شده اند، در انتخابات ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان تایید شده اند و به مجلس و جاهای دیگر رفته اند اما در مجلس و بخش های دیگر متاسفانه کارهایی کردند که شورای نگهبان نمی تواند آنها را قانونا تایید و احراز صلاحیت کند. به هر حال شورای نگهبان نمی آید این مسائل را برای ملت باز کند اگر باز کند شورش عمومی علیه اینها می شود.

بادامچیان: نه بازرگان می خواست کشور به سمت بدبختی برود نه خاتمی

در اصل اصلاح طلبان باید از شورای نگهبان ممنون هم باشند که نمی آید دلایل و علل رد صلاحیتشان را بیان کند. بحث من این است که دلیل مشارکت این مسائل نیست و دوستانی که خیال می کنند اگر شورای نگهبان همه اینها را تایید کند مردم می آیند به آنها رأی می دهند چنین نیست. ما بیش از ۴۰ انتخابات را از سر گذراندیم و در همه آنها من حضور محوری داشتم نه حضور حاشیه ای. چرا کسانی این بحث سیاسی نادرست را انجام می دهند که مثلا علت اینکه در انتخابات دوره قبل کم آمدند به خاطر این بوده است که افراد اصلاح طلب نبودند، در حالی که بودند، آقای مجید انصاری نفر برجسته این دوستان است که از ابتدا در خدمت امام بوده، از روحانیت هم است و دوره ای در خبرگان حضور داشته و الان به نظر مبارک آقا عضو مجمع تشخیص مصلحت است، این شخص کاندیدا شد و ۹۶هزار رای آورده است، آیا بخاطر این بوده که او را نمی شناسند؟ خیر، همه او را می شناسند، به خاطر اینکه حمایت این گروه نبوده است؟ خیر، موردحمایت هم بوده است، پس مشکل در جای دیگری است. مشکل این است زمانی که یک مجموعه ای نمی تواند مردم را راضی نگه دارد و همه از آن اظهار نارضایتی کنند طبعا در میزان حضور در انتخاباتشان نیز اثر می گذارد.

* احزاب و گروه های سیاسی معتقدند بازتر عمل کردن شورای نگهبان و نگاه عمیق تر داشتن می تواند به مشارکت کمک کند، در واقع مردم احساس کنند که با فرصت دادن به گروه ها و احزاب، همان انتخاب آزاد محقق می شود، آن هم نه به شیوه غرب بلکه انتخاب آزاد اسلامی. ولی رفتار شورای نگهبان در بررسی صلاحیت ها گویی درحال تبدیل شدن به یک مساله بزرگ در انتخابات و عامل رویگردانی مردم است.

بحث بنده این است که آقایان قدر شورای نگهبان را نمی دانند شورای نگهبان با ۶ فقیه منصوب ولایت که بدون شک معتقد به حضور گسترده مردم هستند و همچنین ۶ حقوقدان منتخب مجلس هستند، اینها پاسدار حقوق افراد هستند نه این است که یک گروه سیاسی هستند که بخاطر مصلحت سیاسی این و آن را رد می کنند..

*عملکرد شورای نگهبان این گونه نشان نمی دهد، مثلا از احمدی نژاد عملا طرفداری کردند و اینها مواردی است که نمی توان گفت شورای نگهبان پاسدار حقوق است. در واقع شورای نگهبان گاهی اوقات طرفدار نامزدها هم بوده است….

در مجلس خبرگان قانون اساسی من در محضر شهید بهشتی کار می کردم، یکی از دلایل اصلی ایجاد شورای نگهبان برای پاسداری از حقوق ها و آزادی ها بوده است به همین علت است که شورای نگهبان در همه ادوار انتخابات همه تیپ کاندیدا را تایید می کند. شورای نگهبان یک مجموعه حزبی سیاسی نیست که دلش بخواهد فلان گروه به کنار برود و آن گروه بیاید. درست است که ذوق و سلیقه های افرادی که در آنجا هستند از حقوقدانان منتخب مجلس تا دیگران متفاوت است ولی مبنای کارشان، مبنای کار شورای نگهبان است نه مبنای سلیقه شخصی یا اینکه شورای نگهبان یک حزب باشد.

متاسفانه اصلاح طلبان همیشه علیه شورای نگهبان موضع گرفتند و هر چند نفر از آنها را هم که تایید کند باز هم این اظهارات را علیه شورای نگهبان خواهند گفت. شورای نگهبان طبق قانون موظف است کسانی که دارای صلاحیت قانونی نیستند یا صلاحیتشان برای شورای نگهبان احراز نمی شود را تایید نکنند و ربطی به مسائل سیاسی ندارد. در دوره انتخابات گذشته تعداد گسترده ای از تیپ مشهور به اصولگرا را رد کرده است.

بنابراین یکی از اعتراضات بزرگ دوستان به شورای نگهبان این است که مثلا چرا شخصی که در مجلس چندبار رد شده است را تایید کردند و خلاصه که اعتراض دارند. من خودم بخاطر مبانی که شورای نگهبان به آن تقید بیشتری دارند به آنها احترام می گذارم. بنابراین مسئله شورای نگهبان اصلا مسئله این حرف ها نیست اما اینکه آیا شورای نگهبان در بررسی هایش ملاحظات بیشتری را رعایت کند و هر تعداد را که می تواند تایید کند، سخن متینی است.

یا همان طور که فرمودید درست است که شرکت مردم با شور و درگیری های انتخاباتی بیشتر می شود اما، مسئله اصل نظام انتخاباتی، مسئله انتخاب صحیح در مسائل سیاسی است ولی بالاخره در هر حال وقتی جنگ و جدال صورت می گیرد دو طرف تلاش می کنند خودشان را بالا ببرند؛ در عین حال حضور و فعالیت بیشتر و تحرکات انتخاباتی گسترده تر می شود و مردم امکان انتخاب بهتر را بدست آورند. این مسئله درستی است و من آن را قبول دارم اما بالاخره شورای محترم نگهبان نمی تواند در مقام مصلحت اندیشی سیاسی بنشیند بعضی اوقات نظر امام یا مقام معظم رهبری گاهی در مباحث کلان مورد توجه قرار می گیرد شورای نگهبان برای انتخابات مجلس ششم ۲۰۴ نفر از این هایی که رد صلاحیتشان قطعی بود تایید کرد و بعد هم که به مجلس آمدند کاری کردند که بعدها حتی نمی شد تاییدشان کرد اما چه کسی تاییدشان کرد؟ شورای نگهبان.

همین آقای علی مطهری که منتقد شورای نگهبان است، درچند دوره شورای نگهبان آقای علی مطهری را تایید کرده است؟ و چقدر رای آورده است؟ می گفتند اگر علی مطهری بیایند همه می آیند اما چنین چیزی نیست. این بحث ها در کلان توده مردم نیست، مردم امروز کسانی را می طلبند که به آنها اطمینان داشته باشند و به تعبیری افراد به درد بخور و شایسته ای باشند. آقا فرمود کارآمد باشد، با انگیزه باشد، پرکار باشد، با ایمان باشد، شایسته باشد ..ژ من قطعا می گویم که اگر ما توانستیم نامزدی را معرفی کنیم همراه با تیمی که می تواند این اقدامات را برای مردم انجام دهد توده های مردم اعم از سلیقه های مختلف، به او رای می دهند، برای آقای قاسم سلیمانی، آیا کسی گفت که او اصولگرا یا اصلاح طلب است؟ همه آمدند و عرض ادب کردند. باید به این نکته عظیم و بصیرت گسترده مردم باید دقت کرد.

*آقای بادامچیان به نظر می رسد شما یک خوش بینی نسبت به پیروزی اصولگرایان در ۱۴۰۰ دارید،درست است؟ شما می گویید فضا به سمت و سوی اصلاح طلبان نیست و مردم نیز گرایشی به آنها ندارند و خوش بین به پیروزی جریان متبوع تان هستید؟

من تحلیل دارم نه اینکه خوش بینی داشته باشم. در کشور از آغاز انقلاب، همین که انقلاب پیروز شد حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد و من آن دوران دبیر اجرایی حزب بودم. بجای اینکه فقط در حزب، کار را دنبال کنیم اولین جلسه را با اجلاس نیروهای انقلاب گذاشتیم و آن را تشکیل دادیم و آقای حداد عادل را به عنوان رییس آن مجموعه منصوب کردیم در ادامه نیز همه طیف ها را دعوت کردیم . از این رو همه در آن جلسه بودند و من هم عضو آن جلسه بودم و بسیار خاطرات جالبی است ..

بلافاصله بعد از انقلاب این کار صورت گرفت. همین طور برای جهاد سازندگی که در حزب جمهوری اسلامی راه انداختیم نیز همه گروه ها را دعوت کردیم و آن را در اختیار دولت قرار دادیم و داماد آقای بازرگان ، آقای مهندس بنی اسدی مسوول شد. او از چریک کمونیست و منافق و دیگران هم دعوت کرد. در جلسه ای، به ایشان گفتم چرا از اینها دعوت کردید؟ گفت ما می خواهیم از همه نیروها برای سازندگی استفاده کنیم، بنده گفتم فلان شخص رفته و در روستاها، گندم ملت را آتش می زند و در کردستان می جنگد، از آن جاها نیرو جذب می کند و به آن مناطق می فرستد. آیا شما این افراد را دعوت کردیده اید تا جهاد کشاورزی راه اندازی کنند؟ که البته بعدا خودشان متوجه شدند و دیگر دعوت نکردند.

پس ما همیشه در انتخابات ها سعی کرده ایم برنامه مجموعه ای داشته باشیم. بعد از شهادت شهیدان بهشتی، رجایی و باهنر حزب به قدری در کشور موقعیت یافته بود که هرکس را معرفی می کرد رای می آورد، ولی ما باز یک جمعی را تشکیل دادیم و به صورت جمعی تصمیم گیری می کردیم در حال حاضر هم می خواهیم جمعی بحث کنیم چون نظام جمهوری اسلامی نظام مردم سالاری است و به همین علت که نظام مردم سالاری است ما باید همه با هم باشیم. گروه های سیاسی این نظام مردم‌سالاری را به نظام دو قطبی و چند قطبی و دعوا و این قضایا تبدیل کرده اند. هر نظامی خودی و غیر خودی دارد.

بادامچیان: نه بازرگان می خواست کشور به سمت بدبختی برود نه خاتمی

به عنوان مثال در آمریکا چه کسی خودی است؟ هرکسی با بایدن باشد. الان که الحمدالله ترامپ هم غیر خودی شده است، (با خنده) .

حتی رژیم صهیونیستی غاصب هم یک عده متعصب دارد. اما اینکه ما نظام مردم سالاری اسلامی را با رهبری امام که همه را قبول داشت و همه هم او را قبول داشتند و با رهبری مقام معظم رهبری که همه ایشان را قبول دارند ولو اینکه مذهبی هم نباشند می دانند محوریت ایشان است که این تدابیر با این مصلحت ها انجام می شود. با این رهبری در این مردم سالاری باید همه با هم باشند و گام دوم همین است. ما آن مبانی را داریم و ۷ محور اصلی کار داریم که باید این ۷ محور را همه با هم انجام دهیم. اگر بنده فردا رئیس جمهور شوم قطعا آقای جهانگیری معاون اول بنده نخواهد بود، اما چرا آقای جهانگیری را دور بیاندازم؟ او می تواند بخشی از امور کشور را اداره کند. البته اگر او رییس جمهور شود یقینا بادامچیان جایی ندارد.

اینکه ما قطب بازی و قطب گیری کردیم، این را گذاشتیم و آن را گذاشتیم برای دوره ای بود که درگیر بودند و در واقع هر گروه می خواست خودش بیاید و انقلاب را اداره کند(به حق یا غیر حق). برخی مجموعه ها تصورشان از حق این بود که خودشان حق هستند اما دیگری ناحق است و نباید باشد و بالعکس.

وقتی دوم خرداد ۷۶ شد آقایان اصلاح طلب چند هزار مدیر را کنار زدند و به آنها گفتند شما پیام دوم خرداد را درک نکرده آید. من در هفته نامه «شما» نام حدود ۸۰۰ و چند نفر را نوشته ام و به یادگار گذاشته ام که مثلا فلانی را برداشته اند و آقای فلانی را گذاشته اند، آن وقت شما ببینید این شایسته سالاری است یا باندبازی یا گروه گرایی است. یعنی هرکسی می آید یک گروهی را حذف می کند و می گوید باید از گروه من باشند و این روال ادامه دارد. در واقع یکی از علل عدم موفقیت ها در این چند سال همین بوده که اینها به جای استفاده از همه نیروها از یک بخش خودشان استفاده کردند. در عین اینکه سرخط ها و بزنگاه ها و پل ها باید دست عناصر شایسته باشد، شما در جنگ هم می دانید هرکس آنجا حضور گسترده در جبهه داشت اما فرمانده عملیات فرد متخصص می خواست، فرمانده جبهه جنگ و کمک مردمی، فرد قوی و مسلطی که مردم او را قبول داشته باشند و بدانند آن پول را در جیبش نمی گذارد می خواست.

*آقای بادامچیان! یک پرشی از دوم خرداد به دوره روحانی داشتید، دولت احمدی نژاد یعنی مبرا از این انتقادات است یا همین مسیر را طی کرده است؟

بله او هم همین کار را می‌کرد، ما خدایی نکرده تعصبی به هیچکس نداریم. منتهی در اصولگرایان، در اصلاحات و در غیر از اینها، ما سلیقه ها و نگرش های متفاوت داریم، یک نگرش مؤتلفه اسلامی دارد که معتقد است همه باید باشند، لذا ما هر سال برای روز خبرنگار همه را دعوت می کنیم، ما با این روزنامه ها و خبرنگارها دعوا نمی کنیم. ولی بعضی ها سلیقه شان این است که دعوا کنند، چه آن جناح و چه این جناح. به عنوان مثال در نشریات می بینید که جنگ می کنند و همدیگر را متهم می کنند.

اینکه کسی فکر کند آقای بازرگان می خواست کشور را به سمت بدبختی بکشاند، چنین چیزی نیست. البته بنی صدر مهره بود و ماموریت داشت، او متفاوت از سایرین است. اما مثلا آقای هاشمی در بازسازی بعد از دوران جنگ می خواست عدالت نباشد؟ خیر، او می گفت اول اقتصاد را درست کنیم و بعد عدالت را. رئیس دولت اصلاحات می خواست کشور بدبخت شود؟ او حداقل می خواست در دوران خودش یک نام پرافتخار باقی بگذارد. در دوران آقای احمدی نژاد، در دوران آقای روحانی هم همینطور است.

آیا واقعا آقای روحانی دلش می خواست مردم گرفتار باشند؟ خیر؛ مردم در اثر آن سیاستهای اشتباه گرفتار شدند و الا آقای روحانی هرگز دلش نمی خواست مردم را گرفتار کند از این رو فرد باید انصاف داشته باشد چون باید نزد خدا هم جواب دهد. این تفاوت ها و اختلافات گاه به خشونت و کوشش برای حذف سایر دیدگاه ها دچار شد. در یک ارزیابی منصفانه و واقع گرایانه همه خدماتی داشتند و اشتباهات و خطاهایی که نیاز نیست به دنبال مقصر بگردیم. حالا فرض کنید گشتیم و مقصر را پیدا کردیم، که چی؟ این هم که همان حذف نیروهاست. چه کسی است که تقصیر نکند؟ « ناکرده گناه کیست، بگو». آنچه مهم و فایده مند است، این است که در دوره گام دوم نگرش ها و جناح ها و احزاب به کمک هم بررسی کنند که چه باید کنند و چه وظایفی دارند.

مهم این است که بتوانیم این را حل کنیم که چگونه عمل کنیم. به نظر اینجانب و حزب مؤتلفه اسلامی، دوران جناح بندی ها گذشته و تقسیم جامعه به اصلاح طلب و اصولگرا و سایر تقسیم بندی گروه های سیاسی دیگر پذیرش مردمی ندارد، نظام تثبیت شده است، در نظام جمهوری اسلامی ولایی در طول ۴۳ سال گذشته مردم سالاری برقرار بوده و همه تفکرات و نگرش ها در جای جای نظام به مسئولیت رسیده و آزمایش داده اند و قانون اساسی منشور ملی است و رهبری و اصل ولایت فقیه کارآمدیش راثابت کرده، نیروی تحصیل کرده و با تجربه و با نشاط به اندازه کافی در کشور رشد یافته است. قدرت دفاعی و اقتدار نظام مانع شده اند تا بیگانگان و استعمارگران بتوانند مقاصد استعماری و ضد منافع ملی را بر ما دیکته کنند، بلکه به ناچار باید برای ایران جایگاه ویژه در امور بین الملل در منطقه در نظر داشته باشند.

دیدار آقای پاپ با آیت الله العظمی سیستانی به معنای قدرت عظیم آیت الله سیستانی و ملت مقاوم عراق بود. بعضی ها می خواستند شیطنت کنند و گفتند چرا او به دیدار اهل سنت نرفته است، یکی از علمای اهل سنت گفت آیت الله سیستانی برای ما ولایت دارد و این برای ما کافی است. آن عالم با بصیرت سنی در آنجا این دعوای اختلافی را مطرح نمی کند. این بینش صحیح است، و آیت الله سیستانی هم همین نظر را دارد. در کنار این دستاوردها همه می دانند، مشکلات به ویژه در امور اقتصادی و معیشتی مردم در سطح جامعه وجود دارد و در گام دوم باید این مشکلات حل شود و اگر هریک از جناح های سیاسی نمی خواهند مردم در مشکلات اقتصادی رنج بکشند باید به حل مشکلات کمک کنند.

معتقدم هیچ کس دلش نمی خواهد مردم دچار سوءاستفاده های اختلاسی، گرانی، تورم و .. باشند. پس در گام دوم باید طرح نو ارائه داد؛ مردم از این درگیری های جناحی خسته هستند و اعتنایی به دوقطبی ها و چند دستگی‌های سیاسی ندارند، شعارهایی که نتوانستند در عمل برای مردم مفید واقع شوند کارایی خود را از دست داده اند و درگیری های جناحی هم در این سالها کشور را از استفاده از بخشی از نیروهای علاقه مند به نظام و پیشرفت ایران محروم کرده اند، زیرا جناح بر سر کار، دیگران را کنار زده و یک سویه به اداره امور پرداخته و در نتیجه بخشی از ملت نتوانستند در خدمات سهیم باشند.

اگر در گام دوم، «تمدن نوین اسلامی» را عرضه بداریم و «جامعه نمونه اسلامی» داشته باشیم، دولت هم دولت کارآمدی باشد مشکلات حل می شوند. اگر این کار را انجام دهیم ملت می آیند در غیر این صورت نمی آیند.

بادامچیان: نه بازرگان می خواست کشور به سمت بدبختی برود نه خاتمی

*شما در میان صحبتهایتان گفتید مردم از حزب و تشکل های سیاسی و درگیری های جناحی خسته شده اند. الان به نظرتان مردم منتظر یک فرصت اقتصادی هستند؟ همین قضیه یک فضایی را ایجاد می‌کند که بسیاری از کاندیداها به سمت شعار پوپولیستی در زمینه اقتصادی بروند.

اگر مردم از روی احساس آمدند و کسی را انتخاب کردند که توانمندی لازم را برای اداره کشور ندارد، خودشان عواقب آن را می بینند. رهبر معظم انقلاب فرمودند انتخاب خوب! شما رجایی یا رجایی گونه انتخاب کنید دیگر حقوق نجومی و اختلاس در آن دولت پیدا نمی شود. در دوره آقای رجایی اختلاسی نبود. در دوره آقای لاجوردی در دادستانی و زندان ها که بدترین جا برای این مسائل است یک مورد خلاف پیدا نشد.

زمان ریاست شهید لاجوردی در سازمان زندانها، یکی از شهرداران مناطق تهران به معاون اداری مالی آقای لاجوردی زنگ زد که ۷ کامیون آرد داریم و می خواهیم به شما بدهیم تا برای زندان قصر (آن موقع ۷ هزارنفر زندانی بودند) نان بپزید.آقای لاجوردی گفت بگویید ضمن تشکر ما لقمه شبهه ناک به زندانی هایی که در زندان هستند نمی دهیم و نپذیرفت. جواب آقای لاجوردی یک جواب ارزشی است و می گوید این زندانی است و مجرم است، هرچند نگاه ایشان به زندانی چنین نبود بلکه می گفت انسان گناه کاری است و اگر به او فرصت و شخصیت دهیم اصلاح می شود. او با این نگاهی که داشت اختلاس نمی کرد و تا آخر عمرش حقوق نمی گرفت و در همان خانه در طبقه چهارم آپارتمان خیابان ایران تا زمان شهادتش زندگی کرد و وقتی هم از کار کنار رفت هیچ انتظاری نداشت و با دوچرخه به مغازه اش می رفت.

*بحث این است که این شعارهای پوپولیستی و اقتصادی ممکن است مردم را به سمت کاندیداهای انحرافی بکشاند، کاندیداهایی که وعده چند برابر شدن یارانه را می دهند یا رفع بیکاری را مطرح می کنند ولی بروندادش انتظاراتی است که بین مردم ایجاد می شود و زمانی که عملی نشود اعتراضاتی به وجود می آید، یعنی بازخورد کلی آن برای کلان نظام است.

همه پوپولیستی یا تبلیغاتی نیستند. البته مردم به کسی رأی بدهند که این گونه نباشد، تجربه آن را هم آموختند.

*به نظر شما کاندیدا باید اقتصادی شعار دهد یا سیاسی شعار دهد؟

باید به صورت جامع نگاه کنیم. اینکه فقط کسی اقتصاد را در نظر بگیرد و فرهنگ را در نظر نگیرد، چنین چیزی ممکن است؟!

*اما الان وضعیت به گونه ای است که همه دارند به اقتصاد توجه می کنند.

علت آن هم روشن است. خیال مردم از نظر اقتدار نظام، دفاع و امنیت راحت است. شب ها با امنیت می خوابند. شما فکر می کنید مشکلاتی که در افغانستان و در کنار ما است به همین سادگی ما را رها می کنند؟ همه اینها علیه ما توطئه می کنند. از نظر اقتدار نظام، همه شاهدند سپاه و نیروهای مسلح ما با وجود همه تحریم های شدید آمریکا که بالاترین تحریم برای نیروهای نظامی ما است این اقتدار را دارد که آقای ترامپ که هوس می کند به ما حمله کند و کمی از تحرکاتش را شروع می کند اما بعد می بیند اگر شروع کند، چنان ضربه می خورد که چیزی برایش باقی نمی ماند و منصرف می شود. این ابتکارات و اختراعات افراد و ابزاری که ساخته اند و آن اقتدار به خاطر همان است که در نیروهای مسلح ما اعم از ارتش و سپاه و دیگران، آن خط ارزشی و فرماندهی ارزشی حاکم است. پس تحریم ها درصدی از مشکلات را ایجاد می کند ولی اگر یک نیروی مقتدر و تحت فرماندهی ولی امر با اقتدار و با دانش و با تجربه فعال شود به راحتی مشکلات حل می شود.

مردم خیالشان از این امور راحت و آسوده است و می دانند که آمریکا هر غلطی که بخواهد بکند دماغش را به خاک می مالند. الان بیشترین مشکل مردم اقتصاد است به خاطر وضعی که دولت اصلاح طلب اعتدالی پدید آورده است. ، آیا این وضعیت گرانی مسکن ربطی به دلار دارد؟ اگر خانه ای فلان مبلغ بوده به علت درصد افزایش قیمت مسکن بخاطر مسئله دلار است؟ دلار چند درصد بالا رفته و مسکن چند درصد بالا رفته است؟ الان کسی نمی تواند خانه بخرد. مگر اینکه خانه ای داشته باشد و خانه اش را بفروشد تازه اگر بتواند چیزی هم روی آن بگذارد و اگر نتواند هم بحث دیگری است.

برخی می گویند یارانه را بالا می بریم. آیا این راه حل است؟ یعنی آیا با یک یارانه می توانید زندگی تان را اداره کنید؟ دولت موظف است درآمد عمومی مردم را بالا ببرد و هزینه شان را کم کند این کار، کار دولت است نه اینکه دولت دنبال این باشد که بگوید یارانه را ۲۰۰ هزار تومان می کنم. ۲۰۰ هزار تومان یارانه در ماه برای یک خانواده ۵ نفره ۱ میلیون تومان می شود؛ اما آیا ۱ میلیون تومان در مقابل این گرانی ها چیزی است؟ البته کسی نگوید بادامچیان با پرداخت یارانه ها مخالفت کرد، می خواهم بگویم دولت به ملت کمک کند و حتما یاری بدهد اما علاج اصلی این نیست.

راه چاره این است که تولید ناخالص ملی بالا برود. دولت آقای روحانی بیاید و بگوید در سال جهش تولید چه اقداماتی کرده است؟ خودشان می گویند تولید ناخالص ملی پایین آمده است (آمار ما نیست، خودشان می گویند). همه مشکلات را از تحریم ندانند. سپاه و ارتش بدترین تحریم را داشتند و این مشکلات را ندارند. این شرایط به این دلیل است که مردم به دولت ناکارآمد رای دادند. به عنوان نمونه الان مردم می بینند آقای رئیسی چه اقداماتی در قوه قضاییه انجام داده است.

مردم حالا حسرت دارند که ای کاش به آقای رئیسی رای داده بودند. اگر مردم تجربه آموختند که هر کسی که نامزد ریاست جمهوری می شود و یک بهشت برین ناب را وعده می دهد آیا می تواند با وعده ها مملکت را اداره کند؟حتی نامزد نمایندگی مجلس هم کلی از این حرف ها می زند که پل و خانه می سازم و چه ها می کنم.

مملکت را یک دولت قوی با یک تیم مدیران کارآموخته، تجربه دار، پرکار، با انگیزه و هماهنگ می تواند اداره کند نه یک دولت متفرق که وزیر اقتصاد دارایی یک حرف بزند ، وزیر صمت یک حرف بزند. باید یک فرد پاکدست بیاید. در واقع مشکل بزرگی که الان در کشور داریم «جیب پر کن ها» هستند.

*اما برخی هممی گویند اگر آقای رئیسی هم روی کار می آمدند وضعیت همین بود…..

آنها دلیلی ندارند. این گمانه زدن است. به هر حال آینده و انتخابات را بنگریم.

*آقای بادامچیان! با توجه به اعلام رسمی کاندیداتوری سردار سعید محمد برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ و در عین حال مخالفت شما با ریاست جمهوری نظامی ها و موافقت برخی از اعضای حزب متبوعتان از جمله آقای رفیق‌دوست با رییس جمهور نظامی برای حل مشکلات کشور، نگاه حزب موتلفه به کاندیداتوری نظامی ها چیست؟

در نشست مطبوعاتی از من پرسیدند (قبل از اینکه این بحث ها شود)، عرض کردم نظامی یا غیر نظامی چندان مطرح نیست، مهم آن شخصیت مطرح شده است. اگر حاج قاسم سلیمانی باشد همه به او رای می دهند.

بادامچیان: نه بازرگان می خواست کشور به سمت بدبختی برود نه خاتمی

* سردار قاسم سلیمانی را کنار بگذاریم به هرحال شخصیت ایشان متفاوت بود….

به هر حال او هم نظامی است اما همه به او رأی می دادیم چون ویژگی خاص خودش را داشت اما اینکه الان نظامی بیاید یا نیاید در گذشته ملت ما نشان داده است که به نظامی و امنیتی رای نمی دهد. همچنان که به وزیر (اسبق) اطلاعات رای ندادند، به آقای فلاحیان رأی ندادند. ملت به نیروهای مسلح اعم از سپاه و ارتش احترام کامل دارند ولی برای ریاست قوه مجریه تاکنون به نظامی رای نداده اند چراکه می ترسند کشور دچار مشکلات امنیتی شود یا در مورد چهره های نظامی نیز بدین گونه است و می ترسند کشور پادگانی شود. آقای قالیباف سال ها است که از نظامی گری کنار رفته است و در انتخابات گذشته یکی گفت ما نمی خواهیم سرهنگ باشیم (در مناظره انتخاباتی آقای روحانی گفت من سرهنگ نیستم) یا اخیرا یکی از نمایندگان در صحن مجلس به آقای قالیباف گفت اینجا پادگان نیست.

بنابراین این مشکلات در رابطه با کاندیداتوری نظامی ها وجود دارد، نه اینکه بحث شخصیت نظامی و غیرنظامی مطرح باشد. نه اینکه شخصیت نظامی یا غیر نظامی باشند یا نباشند. مهم تر این است کسی که در سپاه یا ارتش یا هر جای دیگر میخواهد مسوولیت بپذیرد چون تحت فرماندهی است باید اجازه فرمانده را داشته باشد و از طرفی سپاه و نیروهای نظامی ارتش و دیگران از نظر قانون حق فعالیت های سیاسی حزبی ندارند و باید استعفا دهند.

برادر محترم جناب آقای سعید محمد در اطلاعیه خودشان گفتند که به خاطر شائبه های انتخاباتی از سپاه استعفا داده اند، البته ایشان مشاور فرمانده کل سپاه شده است. اگر ایشان می خواهند تشریف بیاورند، خوش بیایند. ما که نمی توانیم به ایشان بگوییم بیایند یا نیایند اما مبنای کار این است که استعفا دهد نه اینکه از قرارگاه کنار برود و مشاور فرمانده کل سپاه شود زیرا شائبه اینکه از امکانات سپاه استفاده شود در جامعه مطرح است.

به هر حال هر کاری راه حلی دارد هر عزیز و برادری چه در لباس ارتشی و چه در لباس دیگر نیروهای مسلح که می خواهد به صحنه انتخابات بیاید باید استعفا دهد تا بعضی افراد که همیشه دنبال سو استفاده هستند از این مسائل سوءاستفاده نکنند.

*به آقای قالیباف اشاره کردید؛ فارغ از بحث نظامی بودن اگر آقای قالیباف بخواهد مجلس را نادیده بگیرد و کاندیدای ریاست جمهوری شود حزب مؤتلفه و شخص شما این تصمیم را تدبیر سیاسی درستی از طرف ایشان می دانید یا اینکه، خیر، او با ورود به انتخابات ریاست جمهوری،جایگاه ریاستش را هم متزلزل می کند؟

اختیار کاری که ریاست محترم مجلس و جناب آقای قالیباف دارند با خودشان است، ما در مؤتلفه اسلامی و در شورای وحدت، سیاستمان در مسئله نامزدهای ریاست جمهوری تخریب یا تضعیف یا تایید نیست، بحث ما این است که هر کسی احساس کند می تواند مسئولیت ریاست جمهوری را بر عهده بگیرد و قوه مجریه را اداره کند، حق دارد بیاید و خودش را مطرح کند. قانون اساسی هم گفته است شورای نگهبان باید محور اصلی باشد. ما نمی توانیم بگوییم شما آمدی؟ شما نیامدی؟ شما بیا، شما نیا و .. اصلا به ما ربطی ندارد.

در واقع شورای نگهبان بررسی و احراز صلاحیت می کند. معمولا ۵ الی ۶ یا ۱۰ نفر را تایید می کند. از این افراد هر کدام تایید شدند مجموعه ما می رود و بررسی می کند آن فرد اصلح و همانی که طبق ویژگی های آقا؛ کارا، کارآمد، با انگیزه، پرکار باشد که بتواند دولت جوان حزب الهی را نه دولت جوان منفرد را تشکیل دهد معرفی می کند تا روی آن وحدت کنیم. پس تا آن موقعی که شورای نگهبان اعلام نظر نکرده است هر کس بخواهد می تواند بیاید و خودش را مطرح کند. ما مانع نیستیم و خودمان هم در حزب مؤتلفه اسلامی مصوبه مان این است که قطعا افراد تراز ریاست جمهوری در حزب را که دارای شخصیت رجل مذهبی و سیاسی هستند به جامعه معرفی کنیم و تیمی هم معرفی می کنیم. یعنی از برنامه هایمان این است که بجای یک نفر چند نفر را مطرح کنیم و به جامعه می گوییم دقت داشته باشید مثلا ۵ نفر هستند و بالاخره نامزد نهایی از بین کسانی که توسط شورای محترم نگهبان تایید صلاحیت شوند مطرح می شود.

*آقای باهنر در مصاحبه‌ای گفته بودند آقای قالیباف بجای اینکه رئیس مجلس باشند بیشتر کاندیدای ریاست جمهوری هستند، رفتار آقای قالیباف را از جایگاه کسی که رئیس یک قوه است و تحرکات انتخاباتی دارد چگونه تعریف می کنید؟

من در این زمینه ها اظهار نظر نمی کنم. آقای باهنر هم مثل هر شهروند حق اظهار نظر دارد من هم مثل هر شهروند می توانم اظهار نظر نداشته باشم. بنابراین من برای چه بیایم و بگویم آقای قالیباف بیاید یا نیاید، یا رئیس مجلس بماند یا نماند، خودش عاقل و مکلف است و تشخیص موضوع به عهده مکلف است.

*در مورد حزب مؤتلفه سوالی که مطرح است این است که حزب مؤتلفه به طور کلی در انتخابات قبلی مجلس و انتخابات ریاست جمهوری، چندان که باید نفوذی نداشته است. از نظر شما مشکل کجاست؟ آیا مردم به آنها رأی نمی‌دهند یا اینکه درون حزب مؤتلفه یک ساز و کار انتخاباتی قوی وجود ندارد که این حزب را به سمت پیروزی پیش ببرد؟

سیاست مؤتلفه اسلامی این است که در جمع حرکت کند بنابراین با جمع کار می کند. در انتخابات مجلس شورای اسلامی دوره یازدهم ما ۲۷ نفر را نامزد داشتیم که انصافا امروز وقتی به فهرست سی نفره ای که رای آورده است نگاه می کنیم برتری مجموعه مان را کاملا شاهدیم و متاسف هستیم که در مجموعه شورای ائتلاف که یک زمانی ما با هم کار می کردیم از مؤتلفه ای ها فقط ۳ نفر را انتخاب کردند؛ خانم رهبر و آقای مهندس میرسلیم و آقای یزدی خواه.

بخاطر اینکه در این مسائل جمعی حرکت کنیم. نگاه ما نگاه مردم سالاری جمعی تعاملی است وگرنه حزب قادر است به عنوان نمونه برای انتخابات شورای شهر تهران ۲۱ نفر مشخص کند و ثبت نام کنند.

در جلسه اخیر اجلاس مدیران استان ها، سی و یک دبیر استان و ۱۹۴ دبیر شهرستان به صورت مجازی حاضر بودند و در بیش از ۴ ساعت بحث های انتخاباتی را داشتیم. سیاست کلان ما این است که استان ها مستقل، خودشان تصمیم بگیرند، نیروها با هم جمع شوند و فهرست واحد دهند و جمعی حرکت کنند. پس مؤتلفه در انتخابات حضور دارد، نیرو دارد، کار هم می کند، افراد هم معرفی می کند. الان در مجلس فراکسیون مؤتلفه حضور دارد منتهی ما وارد دعوا نمی شویم و اختلاف نمی اندازیم؛ آنجا که لازم است عمل می کنیم. مؤتلفه حضور دارد. هیچ کس نمی تواند حضور موثر و کارآمد مؤتلفه را در تمام انتخابات ها ندیده بگیرد، و چون مؤتلفه با جمع کار می کند، مؤتلفه گذشت می کند و نیروهای آن دنبال انتخاب جمعی هستند.

بادامچیان: نه بازرگان می خواست کشور به سمت بدبختی برود نه خاتمی

*درباره کاندیدای حزبی اگر بخواهید آنها را معرفی کنید، در دوره قبل آقای میرسلیم به انتخابات آمدند ولی در دقیقه ۹۰ به توصیه یکی از مراجع گفتند که آقای میرسلیم نیاید و در موتلفه درباره ایشان دو دسته شدند…

ما دو قسمت نشدیم.

*یعنی به پای گذشت می گذارید یا اینکه ..

خیر، از ابتدا مبنای ما همین بود. آقای مهندس میرسلیم و مرحوم آقای حبیبی دبیر کل وقت به اتفاق دوستان، خدمت مراجع رفتیم و دیدگاهمان را مطرح کردیم و گفتیم می خواهیم در این انتخابات نامزد داشته باشیم و این نامزد تا پایان مناظرات حضور دارد. مطالب و نگاه های مؤتلفه و شیوه و نوع فعالیت ریاست جمهوری مؤتلفه را نشان می دهد و این شیوه نشان دادن خودش یک بحث است . آنجا می بینیم که نظر جمع چگونه است، آقایان مراجع همه تایید کردند و گفتیم می خواهیم آقای میرسلیم را بفرستیم؛ استاد تمام دانشگاه، همه عمر متدین و سالم، یک ریال خلاف ندارد، با دانش، مورد تایید امام و رهبری، خوش فکر و .. همه تایید کردند و ۲ نفر از مراجع صراحتا گفتند که اگر کس دیگری غیر از آقای میرسلیم کاندیدا می‌شد که یکی از آنها، به صورت کلی این اظهارنظر را بیان کرد و دیگری فرمود احتمالا آقای بادامچیان می‌داند او چه کسی است (یعنی نظر مساعدشان بیشتر روی رئیسی بود) شما چه کار می‌کنید؟ ما گفتیم به تکلیف شرعی مان عمل می کنیم.

وقتی به انتخابات نزدیک شدیم، آقای میرسلیم بین چند نفری که در مناظره حضور داشتند انصافا ستاره مناظرات بود؛ نه دعوا کرد، نه تُندی کرد نه تهدید کرد. آقایان گفتند نظر ما این است که اختیار مؤتلفه اختیار به پای خودش، اما خوب است به نفع آقای رئیسی کنار برود و ما هم به احترام مراجع محترم کنار کشیدیم منتهی آقای میرسلیم شخصا فرمودند که نمی‌توانم کنار بروم؛ در واقع در حزب مؤتلفه، سیاست ما این نیست که تحمیل کنیم و وظیفه شرعی را مطرح می کنیم و اگر کسی وظیفه شرعی‌اش را خلاف نظر حزب دانست با اجازه حزب می‌تواند به تکلیف شرعی‌اش عمل کند.

آقای میرسلیم احساس تکلیف شرعی کرد و گفت معتقدم اگر کنار بروم کسانی که می‌خواهند به من رأی بدهند نمی‌آیند به آقای رئیسی رأی بدهند و به آقای روحانی رأی می‌دهند و من شرعا جایز نمی‌دانم باعث رأی دهی به آقای روحانی باشم. ما هم به او اجازه دادیم که به صورت شخصی در انتخابات شرکت کند. بنابراین با اجازه حزب به طور شخصی و مستقل در انتخابات شرکت کرد. آقای روحانی ۲۴ میلیون، آقای رئیسی ۱۶ میلیون و آقای میرسلیم ۵۰۰ هزار رأی آوردند که رأی خوبی است و رقابت کردیم. آقای هاشمی طبا و آقای جهانگیری نیز در کنار آن آقایان نمایشی بودند در حالی که حضور آقای میرسلیم نمایشی نبود. آقای میرسلیم مورد احترام جمع ما هستند و افرادی که فکر می کنند در موتلفه دعوا شد باید بدانند در مؤتلفه دعوا بر سر قدرت نیست بلکه دعوا بر سر انجام وظیفه است.

*اختلاف در جریان اصولگرایی را تا چه حد برای حزب مؤتلفه خطرناک می دانید؟ اختلافاتی بین شورای ائتلاف و شورای وحدت است آیا خطری برای حزب مؤتلفه دارد؟

اختلافات چند نوع است یکی اختلافات آسیب آور است که سعی می کنیم نباشد، دوم، اختلافات عادی جامعه است که به هر حال جامعه سیاسی هم آنها را دارد. در خانواده هم با خواهر و برادر و پدر و مادر اختلافاتی وجود دارد، مثلا ممکن است به طور طبیعی سر غذا خوردن هم با هم اختلاف سلیقه داشته باشید، اینها خطرناک نیست و عادی است. گاهی اختلاف زناشویی به طلاق می کشد که آن خطرناک است ولی سایر مسائل طبیعی است لذا نگاه ما این گونه نیست که برخورد کنیم بنابراین این مسائل، عادی است چراکه اگر می‌خواستیم مخالفت کنیم مشکلات بسیاری رخ می‌داد.

ما معتقدیم زمینه باید در جامعه باز باشد و همه نظرات مطرح شود. ممکن است این مسائل برای جمهوری اسلامی مشکل ایجاد نمایند. مثلا فلان روزنامه، فلان رسانه و فلان سایت مطالب خوبی نگویند یا شبکه های مجازی بیگانه چندین سال شیطنت کردند و شبکه فساد را که یکی از مستهجن ترین اقدامات غربی‌ها است در ایران پخش می‌کنند. در مرزها، تلویزیون‌های کشورهای همسایه را تماشا می‌کنند، کسی که در شمال کشور است ۴۰ یا ۵۰ کانال را می‌تواند دریافت کند ولی آنها همیشه حزب الهی بودند و هستند. شاید چند نفری تحت تاثیر قرار بگیرند. آزادی در جامعه، هزینه‌اش به مراتب کمتر از فضای بسته است.

*آیا در انتخابات پیش رو می‌توان منتظر پدیده یا پدیده های انتخاباتی بود یا خیر؟ به عنوان مثال یک پدیده یا کاندیدایی که غیر از این کاندیداهای مطرح، برای انتخابات ۱۴۰۰ بیاید…

در میدان سیاست همیشه احتمالات نقش اصلی را دارند و هیچ وقت به یک چیزی قطعی در سیاست نمی‌توان نگاه کرد و همیشه همه نوع احتمالات وجود دارد.

پست بعدی

علت تأخیر در تأمین واکسن کرونا در کشور/ زمان‌بندی ایران برای واکسیناسیون جمعیت عمومی

چ آوریل 7 , 2021
سخنگوی سازمان غذا و دارو درباره چرایی تاخیر در روند تامین واکسن کرونا در کشور، زمان بندی ایران برای واکسیناسیون جمعیت، وضعیت واکسیناسیون مسوولان و ماجرای ورود بخش خصوصی برای خرید واکسن از منابع خارجی و … توضیحاتی داد. دکتر کیانوش جهانپور در تشریح روند واکسیناسیون کرونا در کشور و […]

اجتماعی

منوی شبکه های اجتماعی تنظیم نشده است. شما باید منویی ایجاد کنید و آن را به منوی شبکه های اجتماعی در تنظیمات منو اختصاص دهید.

آخرین دیدگاه

000