به آیت الله هاشمی گفته شده بود آماده پذیرش ریاست جمهوری موقت باشد

سیاسی/ سیاست داخلی 5f7ac72f6b74e_2020-10-05_10-41 عضو کابینه‌های محمدعلی رجایی و میرحسین موسوی و نایب‌رئیس مجلس ششم در مصاحبه‌ای از چالش‌های پیش روی اصلاح‌طلبان و دولت گفته است.

بهزاد نبوی در این گفت‌وگو به موضوع انتخابات ۱۴۰۰ و نوع رفتار جریان چپ نیز اشاره می‌کند آنچه در ادامه می‌خوانید خلاصه‌ای از این مصاحبه است:

اصلاحات چه نسبتی با رادیکالیسم دارد؟ آیا می‌توان اصلاحات را مساوی رادیکالیسم دانست؟ رادیکالیسم چه منافع و مضاری برای اصلاح‌طلبی به ارمغان آورده است؟

علی القاعده اصلاح‌طلبی نقطه مقابل رادیکالیسم است. به نظر من، این دو با هم قابل جمع نیستند. البته دوستان اصلاح‌طلبی که مواضع تندتری دارند شاید خود را رادیکال بنامند، اما به‌طور کلی رادیکالیسم به معنای تغییرات ریشه‌ای و با انقلابیگری مرادف و در مقابل اصلاح‌طلبی است. به نظر من مبنای اصلاح‌طلبی، اعتدال و میانه‌روی است و نمی‌تواند با انقلاب و رادیکالیسم نسبتی داشته باشد. بنابراین منافع و مضار رادیکالیسم، ارتباطی با اصلاح‌طلبی ندارد. من معتقدم که بعد از دوم خرداد ۷۶ هرجا مفهوم اصلاح‌طلبی به مفهوم تند شدن نزدیک شده و جنبه رادیکال به خود گرفته، به ضرر اصلاحات تمام شده است. رخدادهای ۱۸ تیر ۷۸، خرداد۸۸، دی ماه ۹۶ و حوادث آبان ۹۸ که البته طراح، بانی و ایجاد کننده هیچ کدام از آنها اصلاح‌طلبان واقعی نبوده‌اند ولی می‌بینیم که هزینه‌های زیادی بر اصلاح‌طلبان تحمیل شد. ممکن است جوانانی بوده‌اند که فی‌المثل در حوادث ۷۸ با اصلاح‌طلبان هم ارتباطاتی داشته‌اند، ولی جریان‌های موثر اصلاحات نه در آن حوادث، نه در حوادث پس از خرداد ۸۸، نه در حوادث ۹۶ و نه در حوادث ۹۸ دخالتی نداشتند. مع‌الوصف می بینیم که مخالفان اصلاحات همه این رخدادها را به حساب اصلاح‌طلبان می‌گذارند و تندروی اصلاح‌طلبان معمولا به سود آنها و بهانه‌ای برای محدودیت اصلاح‌طلبان بوده است.

چه تجربه و آموزه‌هایی مهندس بهزاد نبوی را به سیاست‌ورزی محافظه کارانه کنونی رهنمون ساخته است؟ آیا به قرائتی جدید از اصلاح‌طلبی رسیده‌اید، یا اوضاع زمینه و زمانه شما را به این رویکرد هدایت کرده است؟
اصولا من خود را به هیچ وجه محافظه‌کار نمی‌دانم و مواضع من قبل از سال۸۸، درون زندان و فعالیت‌های پس از زندان، مثبت (اثبات‌کننده) این ادعاست. اصلاح‌طلبی مدنظر من در مقابل رادیکالیسم است. من بارها گفته‌ام در زندان اخیر مطالعات گسترده‌ای درباره انقلاب‌های مختلف داشته‌ام. معتقدم گویی هیچ انقلابی در دنیا عاقبت‌به‌خیر نشده است. اتفاقا نتیجه انقلاب ما باوجود همه مشکلاتی که داشته، در مجموع از خیلی از انقلاب‌ها، بهتر بوده است. انقلاب‌های روسیه، فرانسه، کوبا، ویتنام و الجزایر و اگر جلوتر بیاییم آنچه برخی «بهارعربی» و برخی از آن تحت عنوان «بیداری اسلامی» یاد می‌کردند، هیچ کدام توفیقی پیدا نکردند.

سیاست‌ورزی کنونی شما، چه تفاوت اصولی و مبنایی با سیاست‌ورزی محافظه‌کارانه کارگزاران دارد؟ به طور مشخص هر چند واضح است که سیاست ورزی مصلحانه و محافظه‌گرایانه شما، در مبانی، اصول و انگیزه‌ها، با رویکردهای اعتدالیون و کارگزاران ، متفاوت است، فکر می‌کنید پیامد وضعی همراستایی جنابعالی با ایشان چیست؟
من اختلاف‌نظرهایی با کارگزاران و البته دیگر جریان‌ها و احزاب سیاسی اصلاح‌طلب دارم، ولی کارگزاران را یک حزب اصلاح‌طلب قدیمی می‌دانم که از انتخابات دوره پنجم مجلس، عملا با ائتلاف گروه‌های خط امام آن زمان، یعنی چپ‌های طرفدار انقلاب همراهی کرد و اقلیت قدرتمندی در این مجلس شکل گرفت. کاندیدای مورد حمایت این جریان، آقای عبدا… نوری، ۱۰۸ رای برای ریاست مجلس آورد. در انتخابات ۲خرداد۷۶، «‌ائتلاف ‌بین مجمع روحانیون مبارز»، «ائتلاف گروه‌های خط امام» و کارگزاران بود و این سه جریان در کنار هم برای پیروزی رئیس دولت اصلاحات تلاش می‌کردند. اینکه کارگزاران و دیگر اصلاح‌طلبان مواضع نادرستی علیه یکدیگر داشته باشند را به ضرر اصلاحات می‌دانم، آن هم در این شرایط تاریخی که فشارهای بیرونی و محدود کردن اصلاحات و اصلاح‌طلبی، از همیشه بیشتر است. به‌طور کلی لازم می‌دانم عرض‌کنم، مواضع من همیشه با برخی دوستان اصلاح‌طلب، نسبت به کارگزاران و مرحوم آیت‌ا… هاشمی رفسنجانی، متفاوت بوده است.

من به شدت مخالف برخوردهایی که در دوران اصلاحات با آقای هاشمی می‌شد، بودم. من به‌شدت مخالف برخوردهای تندی که با کارگزاران می‌شد، بودم. من با تیترهای تند برخی روزنامه‌ها، علیه آقای‌هاشمی، خانواده‌اش و کارگزاران مخالف بودم. آن اختلاف نظر همچنان وجود دارد. اگر من می‌گویم نباید فرصت صندوق‌رای را از دست داد، اینگونه تحلیل می‌کنند که من در کنار کارگزارانم و با کارگزاران یکی شده‌ام، درحالی‌که اصلا چنین تصوری درست نیست، مواضع من از مدت‌ها قبل هم مشخص است و همیشه گفته‌ام صندوق رای تنها راه شناخته شده ما برای تبدیل وضع موجود به وضع مطلوب در چارچوب راهکارهای اصلاح‌طلبانه است. من هرگز با گرایش‌های تخریبی برخی از افراد منتسب به اصلاحات برای تخریب کارگزاران، آیت‌ا… هاشمی و خانواده ایشان موافق نبودم. من معتقدم ما می‌توانستیم آقای هاشمی را به عنوان پشتیبان قدرتمند اصلاحات پس از دوم خرداد داشته باشیم و با عملکردهای اشتباه، او را از خود دور کردیم. البته ایشان هیچگاه در مقابل اصلاحات نایستادند. رفتار آن زمان ما با آقای هاشمی، بسیار شبیه رفتار کنونی جناح تندرو در کنار هم قرار دادن اروپا و آمریکا در بحث برجام و تلاش برای سوق دادن اروپائیان به سمت آمریکاست.

هیچ انقلابی در دنیا عاقبت‌به‌خیر نشده است. اتفاقا نتیجه انقلاب ما باوجود همه مشکلاتی که داشته، در مجموع از خیلی از انقلاب‌ها، بهتر بوده است. انقلاب‌های روسیه، فرانسه، کوبا، ویتنام و الجزایر و اگر جلوتر بیاییم آنچه برخی «بهارعربی» و برخی از آن تحت عنوان «بیداری اسلامی» یاد می‌کردند، هیچ کدام توفیقی پیدا نکردند

اصلاح‌طلبان چگونه می‌توانند بین قرائت محافظه‌کارانه و تجربه بنیان شما و رادیکالیسم اصیل و وفادار به مبانی و اصول اصلاح‌طلبانه امثال دکتر حجاریان، به یک راهبرد مشترک برسند؟
همانطور که گفتم، من خیلی واژه‌های محافظه‌کار و رادیکال را قبول ندارم، نه معتقدم آقایان رادیکال‌اند و نه من محافظه‌کار شده‌ام. من هیچ گرایش رادیکالی از دوستان ندیده‌ام و خودم هم هیچ موضع محافظه‌کارانه‌ای نداشته‌ام. این موارد عموما نوعی اختلاف سلیقه در بین طیف‌های مختلف اصلاح‌طلب است. رهبری اصلاحات نیز مشی میانه‌رو و آرامی دارند و البته این رویه را منطقی و درست می‌دانم. ما در انتخابات مجلس هفتم، از آقای‌خاتمی انتظار داشتیم انتخابات را برگزار نکند، ایشان به این خواسته توجه نکرده و انتخابات را برگزار کردند، بعدها از مرحوم آیت‌ا… هاشمی شنیدیم که به ایشان گفته شده بود که آماده پذیرش ریاست جمهوری موقت باشند. قطعا اگر این اتفاق افتاده بود، خیلی به ضرر اصلاحات بود. هم آقای هاشمی به موضعی در مقابل اصلاح‌طلبان کشانده می‌شد، هم اصلاح‌طلبان قبل از پایان دوره، کنار می‌رفتند. با واسطه از رئیس دولت‌اصلاحات شنیدم که اگر من انتخابات مجلس هفتم را برگزار نمی‌کردم، حوادث سال ۸۸ در سال ۸۲(قبل از برگزاری انتخابات مجلس هفتم) رقم می‌خورد. بنابراین معلوم نیست که تقسیم بندی محافظه‌کاری و رادیکالیسم تقسیم‌بندی درستی باشد. به نظر من هر کس طرفدار فعالیت قانونی، مسالمت آمیز و تدریجی برای تبدیل وضع موجود به وضع مطلوب در چارچوب نظام جمهوری اسلامی باشد، اصلاح‌طلب است.

آنچه تاکنون در فضای سیاسی رسانه‌ای و سیاسی کشور از جنابعالی منتشر شده است، حمایت از دولت تدبیر و امید بوده است، هرچند به‌طور ضمنی اشاره فرموده‌اید نقدهای مهمی به دولت دارید. اهم نقدهای شما به دولت چیست؟ دکتر روحانی با اتخاذ کدام رویکرد، موفق‌تر بود؟
لازم است در ابتدا به چند نکته اشاره کنم. اولا من با وجود حمایت‌های به حقی که بعضا از دولت می‌کنم، هیچ ارتباط ویژه‌ای با آن ندارم. ارتباط من با دولت، منحصر است به همان دو دیدار رسمی که خبری هم شده‌اند. ثانیا به طور طبیعی در تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی‌های مملکتی، هیچ نقشی ندارم. ثالثا همان‌طور که در گفت‌وگوهای مختلف گفته‌ام، انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲، تنها انتخاباتی در طول تاریخ انقلاب بود که من شرکت نکردم. رابعا من با آقای روحانی هیچ‌وقت رابطه ویژه‌ای نداشته‌ام. این مطالب را متذکر شدم که گفته باشم من رابطه خاصی با دولت ندارم. مع الوصف به نظر من دولت روحانی مظلوم واقع شده است. برخوردهای خصمانه تندروهای مخالف دولت که طبیعی است، ولی خود ما هم همه مشکلات را به گردن دولت می‌اندازیم. برجام را ترامپ به کمک و دعای خیر!! تندروهای داخلی به این روز انداخت، ما روحانی را شماتت می‌کنیم. در دور دوم ریاست جمهوری رئیس دولت اصلاحات، ایشان گفتند که عده‌ای می‌خواهند دولت تدارکاتچی باشد، امروز به مراتب وضع بدتر است.

در دور اول ریاست جمهوری آقای خاتمی، من در گفت‌وگویی با روزنامه‌سلام گفتم که طبق قانون اساسی، دولت در بهترین شرایط ده پانزده درصد اختیارات اداره کشور را در دست دارد. دولت یازدهم و دوازدهم حتی آن ده پانزده درصد را هم نداشته و ندارد، اگر آن زمان دولت را به عنوان تدارکاتچی می‌خواستند، امروز به آن هم احتیاج ندارند، چون بخش زیادی از اقتصاد کشور را در اختیار دارند و از طرف دیگر هم بی‌سابقه‌ترین تحریم‌ها بر ملت و کشور تحمیل شده است. من در چنین شرایطی منصفانه نمی‌دانم دولت را نقد کنم که چرا با گرانی، افزایش قیمت ارز و یا… مبارزه نمی‌کند؟ بهترین دولت‌ها هم در شرایط بحرانی کنونی مخصوصا شرایط دولت دوم روحانی نمی‌توانند بر مشکلات غلبه کنند. طبیعی است که آقای‌روحانی هم از این قاعده مستثنا نیست. به نظر من بزرگ‌ترین دستاورد و افتخار جمهوری اسلامی طی ۴۲سال اخیر برجام است. معتقدم اوضاع کشور خیلی بد است، نقش دولت دراین خرابی خیلی کم است، نه اینکه دولت خیلی قوی باشد، ولی نقش دولت در ایجاد این بحران‌ها خیلی کم است. اصلاح‌طلبانی که در این شرایط به دولت بابت مشکلات انتقاد می‌کنند، بیشتر به دنبال جدا کردن خرج خود از دولت، به امید کسب رأی در انتخابات بعدی‌اند، که اخلاقی نیست. توصیه جدی‌ای که به دولت دارم این است که مبادا در اثر این فشارها، از مواضع اصولی و صحیحی که در دور اول داشته عدول و عبور کند. نباید به اروپا حمله کند، همراه روسیه، چین و اروپا در برجام بماند

به‌عنوان سیاست ورزی ملتزم به ساختار کنونی و کسی که خواستار تثبیت جمهوری اسلامی ایران است و از سویی از جرگه زندان رفتگان ۸۸ هستید، برای ایجاد وفاق بین نیروهای درون نظام و رسیدن به راهبردی که در آن طرفین احساس شکست نکنند و برای عبور به فضای مرضی الطرفین (با لحاظ جوانب متعدد) چه پیشنهادی دارید؟ آیا این اتفاق را ممکن می‌دانید؟
لازم است اشاره کنم که برخی حوادث سال ۸۸ برنامه‌ای برای برخورد با اصلاح‌طلبان بود. برخی بازداشت‌ها کاملا بی‌دلیل بود. حداقل درباره خودم می‌دانم حتی اگر عضویت در ستادها، جرم بوده (که نبوده)، من در هیچ ستادی عضویت نداشتم. فردای انتخابات بدون هیچ دلیلی مرا دستگیر کردند. جالب است بدانید ظاهرا طی نامه‌ای که ۳ روز قبل از برگزاری انتخابات در ۱۹ خرداد ۸۸ اعلام شده بود که عده‌ای بنا دارند بعد از انتخابات در کشور آشوب بپا کنند و اسامی افرادی از اصلاح‌طلبان را هم در زیر آن نامه آورده بودند و اجازه خواستند که این افراد را دستگیر کنند؟! جالب است هنوز سه روز به برگزاری انتخابات مانده و نتیجه هنوز معلوم نبود. اگر آقای مهندس موسوی برنده می‌شد، باز این عده بنا داشتند آشوب بپا کنند؟! چرا و به چه دلیل؟! آن اتهامات کذب محض بود. هیچ اصلاح‌طلبی قصد ایجاد آشوب نداشت و با هدف سرکوب کلی و خارج کردن اصلاح‌طلبان از صحنه ایراد شده بود. این نامه مهم در صفحه اول پرونده‌های ما که دستگیر و بازجویی شدیم، موجود است. بر اساس همان نامه و حاشیه‌نویسی‌هایش، در همان تاریخ، بلافاصله قاضی مرتضوی عصر ۱۹ خرداد حکم بازداشت را صادر کرد، ولی جالب‌تر آنکه برای واقعی‌تر جلوه دادن سناریو طراحی شده، ما ۲۳ خرداد دستگیر شدیم!! چرا که بنا داشتند اگر نتایج را اعلام کردند و مردم واکنش نشان دادند، ما را مسبب معرفی کرده و دستگیر کنند. اتفاقا در شب۲۳ خرداد۸۸، عده‌ای خودجوش در میدان کاج سعادت‌آباد تظاهرات مسالمت‌آمیزی بر پا کردند، بعد از همان تظاهرات مرا بازداشت و از طریق بلوار ۲۴ متری سعادت‌آباد، به سمت زندان اوین بردند. بسیار جالب بود که سطل‌های زباله در بلوار ۲۴ متری که پرنده هم در آن پر نمی‌زد، در آتش می‌سوختند که معلوم بود کسانی آتش زده بودند که در نهایت مدعی شوند، اصلاح‌طلبان قصد آشوب داشته اند و به همین دلیل دستگیر شده‌اند.

badoorbin.com
akhbarazad.com
منبع : خبرفوری

پست بعدی

آیا سیدمحمدهادی طلوعی واقعا کلاهبردار است؟

د اکتبر 5 , 2020
چرا کلاهبردار؟ این واژه درباره سیدمحمدهادی طلوعی از کجا آمده است؟ کلاه بردار صفتی است که به محض پیش آمدن نام افراد موفق و مشهور و خصوصا کارآفرینان جوان و موفق، زیاد شنیده می شوید که البته این مشکل ریشه در مشکلات روانی و حقارت های شخصی در جامعه دارد […]

اجتماعی

منوی شبکه های اجتماعی تنظیم نشده است. شما باید منویی ایجاد کنید و آن را به منوی شبکه های اجتماعی در تنظیمات منو اختصاص دهید.

آخرین دیدگاه

000